خورشید شیرگیر

خورشید شیرگیر

«هر روز این ها را می بینی و گویی برای نخستین بار است که می بینی... هرگز در طول سالیان دراز همنشینی، میانشان سابقه ای در آشنایی پدید نمی آید، با هم خو نمی گیرند، به هم نمی پیوندند، جوش خور نیستند...وجودشان و برخورد مکررشان همانند کلمه مهمل بی معنای ساختگی است که پیاپی در گوشت تکرار کنند...فقط اعصاب را می رنجاند و حوصله را سر می آورد که گاهی از بی طاقتی داد می کشی، دیوانه می شوی، می خواهی پناه ببری به حرمی، مسجدی...یا به خانه دوست محرمت...یا به خلوت خویش بگریزی و قلمت را به دادخواهی بخوانی و با او به درد گفتن بنشینی و همه حرف ها را که در این دنیای کور و کر مخاطبی ندارند، در جان او که خدا به جانش سوگند می خورد بریزی و غم غربت را و درد تنهایی را با او که تنها یادگار آن «پنهان» است بگویی و از او که تنها یادگار آن «پیوند» است بشنوی...علی شریعتی/هبوط)

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

عنوان خاصی ندارد

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۰۸ ب.ظ

مدت‌هاست از خودم شاکی‌ام که چرا کم می‌نویسم و مهم‌تر آن‌که چرا اینقدر بد می‌نویسم.

باید بگویم خب، بله! درست است که مثل قبل نمی‌نویسم اما در همین روزها می‌بینم که وقتی نوشته‌های دیگران را می‌خوانم که از همان چیزهایی است که من درباره شان می‌نوشتم، دیگر لذت نمی‌برم. اصلا از نوشته‌های خودم که منزجر می‌شوم. 

نوشتن بوی کهنگی می‌دهد. حرف زدن بوی نا گرفته. تا همین چند وقت پیش فکر می‌کردم آن‌قدر در زندگی غرق شدم که وقتی برای فکر کردن و نوشتن ندارم اما این لزوما بد نیست...حتی زمانی آرزویم بوده.

می‌دانید؟ حرف زدن از زندگی وقتی زندگی نکنید واقعا مسخره است. درست است که من همیشه آدم ایده‌آلیستی بوده‌ام. نه که حالا پراگماتیست شده‌ باشم اما خب حراف و لاف زن بودن هم چیز هم بدی‌است.

فکر کردن بدون زیستن، آدم را خزه بسته می‌کند. حرف زدن و نوشتن که خیلی هم نفرت‌انگیزتر است. چون وقتی فکرهایمان با دیگران به اشتراک می‌گذاریم کمی رنگ سخنرانی و نصیحت هم می‌گیر -حتی اگر قصدمان این نباشد.

تخبل را اما باید پرورش بدهم. چرا که همیشه ضعیف بوده و حالا ضعیف‌تر هم شده. اما تخیل می‌تواند معجزه کند.  باید روی آن کار کنم. تخیلم در بعضی جهات بی‌مصرف، خیلی فعال شده و در جهات سودمند ضعیف. از تصور کردن شرایط و موقعیت‌هایی که وابسته به دیگران باشد بیزار شده‌ام دیگر. به جای آن دوست دارم در خیالم خلق کنم، بسازم، گسترش بدهم.

پ.ن: اگر نیازی به نوشتن باشد این روزها، در دفتر یادداشت جیبی ام که اسمش را گذاشته‌ام «تهران نوشت» می نویسم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۸
خورشید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی