خورشید شیرگیر

خورشید شیرگیر

«هر روز این ها را می بینی و گویی برای نخستین بار است که می بینی... هرگز در طول سالیان دراز همنشینی، میانشان سابقه ای در آشنایی پدید نمی آید، با هم خو نمی گیرند، به هم نمی پیوندند، جوش خور نیستند...وجودشان و برخورد مکررشان همانند کلمه مهمل بی معنای ساختگی است که پیاپی در گوشت تکرار کنند...فقط اعصاب را می رنجاند و حوصله را سر می آورد که گاهی از بی طاقتی داد می کشی، دیوانه می شوی، می خواهی پناه ببری به حرمی، مسجدی...یا به خانه دوست محرمت...یا به خلوت خویش بگریزی و قلمت را به دادخواهی بخوانی و با او به درد گفتن بنشینی و همه حرف ها را که در این دنیای کور و کر مخاطبی ندارند، در جان او که خدا به جانش سوگند می خورد بریزی و غم غربت را و درد تنهایی را با او که تنها یادگار آن «پنهان» است بگویی و از او که تنها یادگار آن «پیوند» است بشنوی...علی شریعتی/هبوط)

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است


پ.ن: من نمیدانم چرا فال های این سایت به خصوص، اینقدر به جا و تاثیرگذار است. تا به حال با هیچ فال حافظی، نه دستی نه الکترونیکی، اینقدر رابطه برقرار نمی کردم. اما از وقتی با http://hafez.taktemp.com  آشنا شدم، مرجع خوبی برای اطمینان و دلگرمی دارم. 


+


دو بیت ابتدایی فوق العاده است. از این جمله های آب طلا و این حرف ها...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۰۰
خورشید

حالا وقت ایستادن است.

هر چقدر سرزنش بشنوم و هر چقدر هم [مثلا] پشیمان بشوم، مهم نیست. مهم این است که خواستم همین طور باشد. خودم هم از پسش بر می آیم. نباید کم بیاورم.

 این آخرین ضربه است. یک بار این کار را نکردم، حالا هم اگر حرفی می شنوم که کارم اشتباه است و نمی توانم و ... به خاطر همان است که آن نقطه تاریک را در گذشته دارم. نقطه تاریکی که نتیجه همان گوش دادن به حرف خودشان بوده!!! 

گوش دادن به حرف های کوچک دیگران در مقابل خواسته های بزرگ تو، تو را کوچک می کند و وفتی کوچک بشوی این بار در مقابل خواسته های بزرگت، به بهانه ی خوبی مجهزند!

اگر این بار هم گوش بدهم دیگر کار این زندگی تمام است.

این آخرین شانس است. فقط یادت باشد...

یادت باشد خود ِ عزیز من!!! وفتی تصمیم گرفتی دیگر حرف نزن! مشورت نکن! درد دل نکن! فقط بایست! فقط تلاش کن! فقط شادمان باش!

حالا وقت ایستادن است!

+

"مریم" برای من یک الگو هست. الگوی ایستادن...خواستن...یک تنه در مقابل همه مقاومت کردن و موفق شدن. امیدوارم همیشه خوشحال و موفق باشد و "الگو"!

+

ایستادن هم خودش یک جور فرار است، مگر نه؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۱۴
خورشید
مرا باید از عشق بپرسی
باید از لبخند بپرسی که چندبار به یاد تو رو کردم به زیبایی اش
باید از اشک بپرسی که چقدر در تنهایی پناه آوردم به معجزه اش
از ماه بپرس که چقدر از پس منشور خیس اشک زل زدم به صورتش
از کوه و دریا و آسمان بپرس که نگاه هایم چقدر فریاد داشت برایشان
سخت است که بگویم اما
از مرگ بپرس که چقدر صدایش کردم بی تو
اصلا برو از خدا بپرس که چقدر خواستم شبیهش بشوم و نشد
مرا باید از قلب پاره
                     و کهنه
                           و هنوز درتپش، در شورم بپرسی
اما حیف!
افسوس 
           که مرا همیشه 
                            از دریچه چشمهای خودت پرسیدی.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۲۵
خورشید